مربای شیرین
برگزیده در: سال 1999 میلادی از سوی کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان
خلاصه متنی از کتاب:
مربای شیرین جزو كتاب های محبوب و پر مخاطب مرادی كرمانی است كه داستان شیرین و جذّابی دارد. گره داستان با یک مسئله ساده و پیش پا افتاده یعنی باز نشدن در شیشه مربا در قالب طنز و اغراق در رویدادها شروع می شود و تا مدتی سبب بهم ریختگی میان خانواده ها و اهالی شهر می شود.  جلالِ نوجوان، هر چه سعي مي كند نمي تواند در شيشه مربا را باز كند. از مادر، همسايه، دوستان، معلمان و بقال محله كمك مي طلبد اما هيچ كس قادر به باز كردن آن نيست و سرانجام مشخص مي شود تمام شيشه هاي كارخانه مرباسازي همين شكل را دارند. جلال كه از برخورد توهين آميز عوامل كارخانه ناراحت است با كمك يك دوره گرد نان خشك جمع كن از آنها شكايت مي كند، ولي مسئولان كارخانه به جاي رفع مشكل، مسابقه اي با موضوع باز كردن در شيشه مربا برگزار مي كنند. اين تمهيد فريب كارانه باعث فروش بالاي مرباها مي شود اما جلال با شركت در يكي از مسابقه ها به افشاگري عليه كارخانه مي پردازد و مديران آن را به اتلاف سرمايه ملي متهم مي كند. اين مسأله باعث هشياري و اعتراض عمومي مي شود و كارخانه هم در اثر شكايت جلال در آستانه تعطيلي قرار مي گيرد، ولي مسئولان كارخانه با تطميع و رشوه دوباره فعاليت خود را از سر مي گيرند و با طراحي شيشه هاي جديد به عرضه محصولاتشان مي پردازند. در پايان جلال و دوستانش به كارخانه مي روند و از مدير آن مي خواهند كه از آن ها عذرخواهي كند. این داستان ضمن سرگرم کردن مخاطب به او می آموزد که نسبت به مسائل ساده ای که در اطراف او رخ می دهد حساس باشد و حقوق قانونی و شهروندی خود را بشناسد و پی گیر آن باشد.داستان خیلی خلاصه و فشرده است، به این معنا كه خواننده را بیهوده معطل نمی گذارد و با ریتم سریعی پیش می رود و اطلاعات را راحت، بی مقدمه و بدون طفره رفتن در اختیار خواننده قرار می دهد. همچنین داستان به نحوی است كه برای هر خواننده ای، چه ایرانی باشد و چه غیر ایرانی، جذاب و خواندنی است و مرز های جغرافیایی و سنی نمی شناسد. انتقاد و خرده گیری نویسنده به جامعه، در طول داستان به طور ضمنی و كنایی مطرح می شود. انتفادهایی مانند اینکه بی دقتی و بی مسوولیتی و بی نظمی هر كسی در جامعه، می تواند تبعات و مشكلات فراوانی ایجاد كند. ولی به هرحال انتقادی بودن داستان، لطمه ای به طنز لطیف و لذتبخش آن نمی زند و این هنری است كه تنها از پس نویسنده ای چون مرادی كرمانی بر می آید به طوری که می توان این كتاب را بار ها خواند و هر بار از شیرینی و سادگی كودكانه اش لذت برد.  این کتاب جوایز زیادی را از آن خود کرده؛ هچنین یک فیلم سینمایی بر مبنای این داستان ساخته شده است.     بخشی انتخاب شده از متن داستان: "زبانش را درآورده بود، یك وری كجش كرده بود. دندانهایش را فشار می‌داد روی زبان. هی زور می‌زد. هی زور می‌زد. سرخ شده بود. چه جور! وا نمی‌شد. هرچه زور می‌زد باز نمی‌شد. عجب! "بالاخره وازت می‌كنم". زانو زد كف آشپزخانه. شیشه را گذاشت بین دو تا پاش. با دست چپش شیشه را قائم چسبید. انگشت های دست راستش را گذاشت دور شیشه، هرچه زور داشت آورد تو بازوهاش، در شیشه را بپیچاند، نه نشد!..."     
متن کامل کتاب:

نظرات بینندگان

تعداد نظرات منتشر شده : 0

دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید

بازدید کننده گرامی پر کردن فیلدهای ستاره دار الزامی است